"روزان نوشت"



در توییتر آقای بهنود نوشته

‏خوب پرسشى ست، تا فرصت هست گفتگو کنیم، شاید به تفاهمى رسیدیم. 

- در چه شرایطى باید از شرکت در انتخابات چشم پوشید؟

- آیا ظرفیت استدلالى و مفاهمه مان، آنقدر هست که به نقطه اى برسیم با هم. یا برعکس، در سرنوشت ما خشم و خودرایى، حک شده است، و عفریته، فرشته نمیزاید

 

نوشتم

‏‎در هیچ شرایطی انتخابات در هر حال یک فرصت و روزنه س در خیلی از حاکمیت های مستبد همین مقدار روزنه تنفس هم آرزوی فعالین اجتماعی-یه باید سعی کنیم این معایب شیوه انتخاب اصلاح بشه تجربه ساختارشکنی و انقلاب در جهان سوم فقط به هرج و مرج ، رشد افراط گرایی و دخالت بیگانه منجر میشه


مادرم خیلی گربه ها رو دوست داشت.خودم هم از کودکی یادمه گاهی به علت رسیدگی مادرم ، گربه ها بچه هاشونو به دندون می کشیدن و میاوردن خونمون

البته هیچوقت اجازه وارد شدن به محیط زندگی پیدا نمی کردن

در محدوده حیاط کوچک خونه آب و خرده غذایی که براشون میزاشتیمو میخوردن و می رفتن

گاهی هم حیاط خونه عرصه ی بازی بچه گربه ها میشد اونایی که بازی بچه گربه ها با کلاف کاموا یا توپ رو دیدن میدونن از چی صحبت می کنم

لحظات تماشایی که از دیدنش خسته نمیشی تا اونجا که خود بچه گربه ها خسته میشدن و میرفتن و ما هنوز دوست داشتیم ببینیم

با وجود اینکه میگن گربه بی چشم و رو هستش من اصلن اینو قبول ندارم هیچوقت ندیدم گربه های اهلی شده خونه، چیزی رو کی بردارن و فرار کنن

گاهی که بچه گانه اونا رو اذیت میکردیم شاید به حرمت نمکی که خورده بودن هیچوقت پنجه یی به روی ما نکشیدن

تا ورودی اتاق میومدن اما انگار غریزه بهشون میگف پا روی فرش و درون محیط داخلی خونه نزارن

 

مادرم انقد به گربه ها محبت می کرد و هواشونو داشت که بعضی وقتا گربه ها از کوچه دنبالش می دویدن و دور پاش می پیچیدن و باهاش میومدن تو خونه

 

مادرم به طور کلی حامی هرچیزی هست که جون داره از گیاه و سبزه بگیر تا ه و حیوونا

اما گربه در این بین براش یه چیز دیگه س

از دوران نوجوانی این روحیه رو داشته و تا حدی هم ب ما انتقال داده

 

از خودم اینقد یادمه گاهی به بچه گربه های تپل مپل دوست داشتنی از کف دستم غذا میدادم طوریکه کف دستمو هم با زبونشون تمیز میکردن

 

 

خلاصه زمانی که نگه داشتن حیوان خونگی اینقد پز و ادا و اطوار نداشت ما گربه داشتیم نگه داری نمی کردیم ولی خونه مون جای رفت و آمد و محل امنی برا گربه ها بود

 

حالا چرا امروز یاد گربه افتادم

عضو یک کانالی در تلگرام هستم حدیثی از امام صادق دیدم که ابتدا شک کردم درسته یا نه

 

با جستجو در منابع حدیثی دیدم نه . درسته و در احادیث در کنار کبوتر و گوسفند و خروس به نگهداری و رسیدگی به گربه هم توصیه شده

 

حدیثش رو دوجور دیدم

 

______________

 

 

امیر مومنان (که درود خدا بر او باد) می فرماید: پیامبر وضو می گرفت گربه ایی نزد او آمد پیامبر دانست که آن حیوان تشنه است، پیامبر ظرف آب را به سوی حیوان برد و آن آب را نوشید سپس پیامبر وضو گرفت.

 

 

______________

 

 

ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ علیه السلام : گربه» ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ ﻭ ﻣﻰ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺎ ﺁﺑﻰ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﻮﺷﻴﺪﻩ , ﻭﺿﻮ ﺮفت.

 

 

______________

 

 

و البته احادیث بسیار دیگری که درباره رعایت حقوق حیوانات و پرهیز از ظلم و بدرفتاری با آنهاست

 

 

مهدی جباری

 

 

 

 

#گربه

#حقوق_حیواناتwink


به مناسبت محرم ، بعد چندین سال دارم بخش هایی از کتاب حماسه حسینی شهید مطهری رو می خونم

سخنرانی هایی که پیش از انقلاب ایراد شده اند و به بیان تحریفات واقعه عاشورا و پیراستن این زایدات از حقیقت تاریخی آن می پردازند

حرف هایی که اگر حتی امروز با گذشت نزدیک به نیم قرن از زبان کسی شنیده شوند بسیار بدیع ، ساختارشکنانه و برخلاف جریان فکری حاکم بر هیات ها و سخنرانی ها و مداحی ها ست

البته در روزگاری این سخنان ایراد گردیده که نهایتا بُرد مجالس سنتی عزاداری در محله و شهری تمام می شده است و دستگاه های تبلیغی و صاحبان قدرت ی هم راستا با آنان نبوده اند

ولی امروز استمرار این جریان تحریفی و پای کار آوردن نسل جوان نقطه امید برخی صاحبان قدرت است تا شعار و شور این مجالس را دستمایه بقای خویش و ایجاد یک توده پشتیبان مردمی برای مواقع ضروری قرار دهند

توده ای که بی زحمت فکر و بدون احساس نیاز به تعقل، نقش سیاهی لشکر روزهای باصطلاح حماسه و برخی کم عقل تر هایشان احتمالا نقش گروه های فشار را ایفا می کنند

بازگشت به مفاهیم کتابی چون حماسه حسینی و فهم و تعقل در واقعه عاشورا یعنی فهم اینکه سود چه کسانی در استمرار کج فهمی و تبلیغ (به تعبیر شهید مطهری) صفحه سیاه و تاریک واقعه عاشورا است و زیان چه کسانی باز هم به تعبیر ایشان در روشن شدن صفحه نورانی واقعه کربلاست

در جایی از کتاب شهید مطهری می گوید:

((اسلام یک طرف دیگر هم دارد؛ قضایا را همیشه از جنبه شخصی مطالعه نمی کند، از جنبه اجتماعی هم مطالعه می کند. حادثه عاشورا از جنبه اجتماعی و نسبت به کسانی که مرتکب آن شدند، مظهر یک انحطاط در جامعه اسلامی بود. لذا دائماً باید یادآوری بشود که دیگر چنین کاری را مرتکب نشوند. این همان آخی» است که یک ملت می گوید: ما مسلمانها چنین کاری کردیم؟! لعنت به کسانی که چنین کاری کردند، پس دیگر چنین کاری نکنیم.

ثالثاً این موضوع برای صیقل دادن احساسات اسلامی و انسانی است، اما به شرط اینکه ما این را درست درک بکنیم. امروز روزی نیست که آدم سرش را زیر آب بکند.

ما باید در اوضاع مذهبی خودمان رفرم ایجاد کنیم؛ البته نه در مذهب بلکه در کار خودمان. اشتباهات ما که به مذهب مربوط نیست.))



شبکه افق را میبینم
مداح میگه ابوالفضل انقد ادب داشت سی و چار سال به حسین نگف داداش. می گفت یا مولای

به جمله دقت کردین ؟ خودِ مداحه لااقل نگف حضرت ابوالفضل انقد ادب داشت سی و چار سال به حضرت امام حسین نگف داداش. می گفت یا مولای

همینطوری بی آداب میگه
حسین
ابوالفضل

بابا لااقل اگر مفاهیم خیلی والای عاشورا رو درک نمیکنی اینقد ادب رو از حضرت عباس یاد بگیر

جناب مداح! نکنه با امام حسین علیه السلام خیلی خودمونی تر و ندارتر از جناب ابوالفضلی که ادب رو قورت میدی و حیا رو

از اینجور بی دقتی ها که به لبه مرز وهن داره اصطکاک پیدا میکنه کم توی مداحی ها نیست
مداحی اهل بیت علیهم السلام ارزشمنده
باید مواظب بود در قالب اشعار و کلمات و اصطلاحات ، ناخواسته بجای مدح آن بزرگان ، موجب توهین به ساحت شان نگردد

قرآن می فرماید پیامبر رو همانند خودتون که یکدیگر را صدا میکنید صدا نزنید

خوبه حتی الفبای زندگی رو از عاشورا بیاموزیم
بیشتر از همه اونیکه تریبون و میکروفن و وقت و گوش و فکر مردم در اختیارش بهتره خودش تعلیم ببینه و بعد وارد گود بشه


آیا می دانستید امام حسین علیه السلام روز عاشورا در خطبه یی با لشکریان ابن سعد سخن گفت


آیا می دانستید ایشان در اواسط سخن* ، رو به کسانی که در لشکر دشمن بودند و از جمله دعوت کنندگان حضرت به کوفه بودند فرمود : (مگر شما نبودید برای من نامه نوشتید که: میوه‌هایمان رسیده، و درختانمان سرسبز و خرم شده، در کوفه بر لشکریانی مجهز و آماده به خدمت وارد خواهی شد.)

آیا می دانستید آن افراد در کمال وقاحت پاسخ دادند : ما چنین نامه‌ای به تو ننوشته‌ایم.

بیایید بجای انواع و اقسام کارهایی که چیزی بر شناخت ما نمی افزایند برای به دست آوردن شناخت ، تلاش کنیم

اما از این چند سطر کوتاه چه چیزهایی می شود فهمید؟

رفتن طرف حق در هنگامی که خطری در کار نیست آسان است اما هنگام خطر ، ماندن در کنار حق ، هنر است .

حال اگر فرد این هنر را ندارد لااقل می بایست در کنار باطل قرار نگیرد

همه ما در مقاطعی از زندگی حرف هایی می زنیم و در مقاطعی درست در نقطه مقابلی می ایستیم که نقض کننده حرف مان است

شخصی که در نقطه مقابل حق ایستاده اگر به اشتباه خودش اعتراف کند شاید راهی برای برگشت پیدا کند اما گاهی فرد نه تنها کنار باطل می ایستد بلکه حتی گذشته خود را که نشان از فهم خودش از حق بوده انکار می کند و به اصطلاح آخرین پل های پشت سر ش برای اصلاح اشتباه را هم خراب می کند .

اینکه کسی حرفی بزند (شفاهی یا کتبی) به ویژه اگر مسوول و صاحب منصبی باشد که دیگران بر اساس آن حرف او را برگزیده اند رای داده اند و اعتماد کرده اند اگر این شخص در کمال بی شرمی حرف خودش را و در اصل خودش را تکذیب و انکار کند دقیقا او را در صف سپاه ابن سعد و مقابل امام حسین علیه السلام قرار می دهد

فکر می کنید اگر امام حسین علیه السلام و قیام عاشورا را درست برای ما تفسیر کنند کسانی که در چشم مردم زل زدند و وعده جامعه آرمانی اسلامی دادند و حالا هر روز از زیر قبای خودشان و آقازاده هایشان و اتباع شان اختلاس و فساد و کثافت به بیرون درز می کند می توانستند همچنان بر مَرکَب مراد سوار بمانند؟

نفع چنین کسانی همین گونه مراسم خالی از تفکر و تعقلی است که اگر هزار سال دیگر هم تَکرار شود بخاری از آن بر نخواهد خاست

به یاد داستان آن مستشار انگلیسی در عراق افتادم که صدای اذان را شنید و پرسید آیا این موذن چیزی بر خلاف منافع استعماری می گوید ؟ گفتند خیر و او گفت پس بگذارید آن قدر اذان بگوید تا


_______________________________



* امام به چند نفر از افراد سرشناس که در لشکر عمر سعد بودند و برایش دعوت‌نامه نوشته بودند، خطاب کرد و فرمود: یا شبث بن ربعی، و یا حجار بن ابجر و یا قیس بن اشعث و یا یزید بن الحارث الم تکتبوا الی أن قد اینعت الثمار، و أخضر الجناب و انما تقدم علی جند لک م؟

ای شبث بن ربعی! و‌ای حجار بن ابجر و‌ ای قیس بن اشعث و‌اییزید بن حارث! مگر شما نبودید برای من نامه نوشتید که: میوه‌هایمان رسیده، و درختانمان سرسبز و خرم شده، در کوفه بر لشکریانی مجهز و آماده به خدمت وارد خواهی شد. (در انتظار تو دقیقه شماری می‌کنیم)؟!

این افراد در برابر سخنان امام پاسخی جز انکار نداشتند و لذا گفتند: فقالوا: لم نفعل؛ ما چنین نامه‌ای به تو ننوشته‌ایم.

امام(ع) که با انکار آنان روبرو شد با تعجب و شگفتی فرمود: سبحان لله، بلی ولله لقد فعلتم عجبا! چگونه منکر می‌شوید به خدا قسم شما برای من نامه نوشتید.»








در آستانه ماه محرم هستیم
ماه محرم یکی از زمان هایی است که میتواند محک مناسبی برای اعتقادات ، افراد ، بینش ها و برخی موارد دیگر باشد

قرآن شهادت را یک داد و ستد معرفی می کند. داد و ستد از نوع تمام و کمال

هر آنچه آدمی دارد واگذار می کند و روزی گرفتن نزد اله ، جنت و زندگانی جاوید می یابد

مصداق عالی شهید ، کشته شدگان کربلا و شخص امام حسین علیه السلام هستند

یکی از کارکردهای مناسبت ها ، از هر نوع ، دینی یا ملی ، نمادسازی است ؛ الگو پردازی است

کاری که می بایست قاعدتا ، آثار مناسبت را زنده و به روز نگه دارد.
واقعه محرم از این قاعده مستثنی نیست

شاید جمله معروف "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" اشاره یی به همین مفهوم داشته باشد

یعنی عاشورا یک برش زمانی و کربلا یه قطعه ی مکانی صرف نیست که اگر بود در همان سال ۶۱ هجری می ماند و در رگ و ریشه مذهب تشیع جریان نمی یافت

پس هرگونه نمادسازی تا جایی ارزشمند است که در راستای انتقال مفاهیم عالی پشت سر خود ، درست عمل کند و وسیله تلقی شود نه هدف

حتی آن مفاهیم عالی نیز با اینکه مورد هدف نمادهای ساخته شده اند اما مقصد نهایی تلقی نمی شوند و می بایست نماد ها را در خدمت محرم ، محرم را در خدمت تعریف دین و دین را به عنوان وسیله قُرب حضرت حق ، دانست و به دیگران دانسته نمود





ما اعتراض داریم. به آزردن روح مردی که زنش را کشت
بهتر بگویم زن خودش را جلوی گلوله ها انداخت
فکر می کرد با این تمارض ها و خود را به مُردگی زدن می تواند عَدالت اسلامی را فریب بدهد
من از همینجا به روح میترا می گویم فریبت جواب نداد
می خواستی محمدعلی را گیر بیندازی ولی تو بودی که واقعا مُردی و از قدیم گفته اند بی گناه تا پای چوبه دار می رود ولی بالای دار نمی رود
ما تازه معنی این ضرب المثل را فهمیدیم
نجفی حتی تا پای چوبه دار هم نرفت اما در عوض دست عَدالت اسلامی او را همان اول تا پای چای دارچین بُرد
بالاخره دار، دار است چه چوبه دار و چه چوب دارچین
نجفی آزاد شد و از همان لحظه آزادی بنا بر خواست اولیای دم ، رفت دنبال تزکیه نفس تا در این چند صباح مانده از عمر اگر توانست دیگر آدم نکشد
شاید افکار عمومی بگویند و بپرسند پس جنبه عمومی جرم چی شد
حالا اولیای دم که دم شان هم گرم ، صلواتی و فی سبیل الله از خون مقتول گذشتند و آقای نجفی را روانه کلاس تهذیب اخلاقی نمودند
مگر نباید مدتی بعلت جنبه عمومی جرم در زندان می ماند

اینجاست که باید بگوییم اولا افکار عمومی را چه به این فضولی ها.اصلا اگر آقای نجفی در زندان می ماند چه بسا سروصدا می کرد و تمرکز فرشته عدالت را که اخیرا بر مسند قضا تکیه زده از برخورد با مفاسد اقتصادی منحرف می کرد
بقول خود فرشته جان در ایام انتخابات ممکن بود نجفی کارهای (پروپکانی) کند تا جو جامعه را از فساد منحرف نماید

از آن مهم تر احتمالا محیط زندان برای تزکیه نفس زیاد جای مناسبی نیست فکر کنید ادم بخواهد پیش یک مشت قاتل و و جانی تزکیه نفس کند . می شود ؟

به نظر من آزاد شدن نجفی حتی از زدن پهپاد امریکایی در آن ارتفاع هم مهم تر بود
اصلا دستاوردی بود برای خودش
از هر جنبه که نگاه کنی دستاورد بود
از جنبه حقوق ن دستاورد بود
از جنبه ی به مرئی و منظر گذاشتن عَدالت اسلامی که شاهکار بود
از جنبه آموزش تاریخ ، یک کارگاه عملی نمایش مفهوم آپارتاید خودی و غیر خودی بود

به نظر من آقای نجفی که حالا با تزکیه نفس پاک تر از قبل هم شده باید در انتخابات مجلس کاندیدا شود

این کار چند تا فایده دارد یکی اینکه معلوم خواهد شد آیا دستگاه های احرازصلاحیت هم مثل قوه قضاییه بلدند بدون اغماض رفتار کنند یا هنوز یاد نگرفته اند

دوما مجلس که عصاره فضایل است حیف است از پتانسیل تجربه خدماتی و عملیاتی آقای نجفی بی بهره بماند
لااقل می توانند برای سایر هم کاران ، آموزش حمل و استفاده از اسلحه غیر مجاز بگذارند
یا حتی کلاس درس اخلاق تشکیل دهند


در این باب گفتنی زیاد است
باقی را خودتان فکر کنید!


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ رسمی حوزه علمیه قائمیه بندر انزلی دوسازه خاطرات شیرین من تلویزیون راه حل جامع برای رفع مشکلات خیریه ها roshannovin گروه علوم تجربی شهرستان رامهرمز فاران تابش Harvest moon تحلیل گفتمان حقوقی